دکتر هادی خانیکی*
1- تلگرام رسانه قابل دسترس، ارزان و آسان اطلاعرسانی در انتخابات شده بود که جای بسیاری از میدانهای تبلیغاتی را هم در فضای واقعی و هم در فضای مجازی گرفته بود و کمبودها و محدودیتهای سیاسی را در تبلیغات به گونهای دیگر جبران میکرد. «تلگرامی شدن سیاست» یا حتی وسیعتر از آن «تلگرامی شدن جامعه» در ایران، مساله اجتماعی مهمی است که نشان میدهد در بسیاری از موقعیتهای سیاسی، «رسانههای کوچک و تعاملی و غیررسمی» بر «رسانههای بزرگ و غیرتعاملی و رسمی» چیره میشوند.
2- واضح است که میدان اصلی سیاستورزی از جمله مشارکت سیاسی و انتخابات، حوزه عمومی است، یعنی آنجا که گفتوگو، نقد و نظر و کنش در عرصههای آزاد و مستقل از قدرت سیاسی شکل میگیرد و «افکار عمومی» را میسازد. از این منظر میتوان به تواناییها و ناتوانیهای شبکههای مجازی و گروههای اجتماعی در نزدیک شدن به «حوزههای کوچک عمومی» و «گشودن فضاهایی خرد برای گفتوگو» و یا دور شدن از آنها بهتر پرداخت. «تلگرام» به سبب ظرفیتها و قابلیتهای ویژهای که در فضای مجازی و مجاز ایران دارد توانست «بیرونایستادگان از نظم رسانههای رسمی» را و «کنارهگیران از حوزه عمومی» را در مقیاس بالایی به حضور و فعالیت در درون خود ترغیب کند.
3- میتوان به پدیده «تلگرامی شدن جامعه و سیاست» در ایران از زاویه «جامعه شبکهای» نیز نگریست. به نظر مانوئل کاستلز شبکهها صورتبندی اجتماعی جدید جوامع ما را تشکیل میدهند او ظرف رسانهای جدیدی که برای این تحول ارتباطی تعریف میکند، «ارتباطات خودگزین است که شبکههای رایانهای» ستون فقرات آن، «دیجیتالی بودن» زبان آن و «توزیع و تعامل جهانی» گستره آن است و میتواند به سبب آنکه در «محتوا خودتولید»، در پخش خودگردان و در «دریافت» خودگزین است، به جای مخاطبان منفعل، در پی «کنشگرانی فعال» حداقل در فضای مجازی باشد. حال اگر این کنشگران به جای «تماشاگری» و «سستکوشی» در فضای مجازی، پا به فضای واقعی بگذارند و به آمدوشد میان دنیای رسانهای و جهان سیاست بپردازند میتوانند تاثیرگذار شوند.
4- کاستلز مضمون و محتوای اجتماعی ساختهشده در شبکهها را در نسبت میان جنبش اجتماعی و شبکه تعریف میکند. به نظر او در این گونه از ارتباطات ترس و نفرت و عصبانیت و اندوه از طریق به اشتراکگذاری پیامها و همدلی با دیگران در یک فرآیند کنش ارتباطی مغلوب میشود و «افراد شبکهشدهی مشتاقی که بر ترس غلبه کردهاند، تبدیل به کنشگران جمعی آگاه میگردند» و «گذار از خشم به امید از طریق هماندیشی در فضاهای خودمختار محقق میشود» به این ترتیب میتوان در این وجه ایجابی از شکلگیری گروههای تلگرامی در ایران نوعی فراخوانی به کنش و کوشش برای ایجاد اجتماعات سریع و تاثیرگذار را در ایام انتخابات ملاحظه کرد. در این نوع کنشگری تلگرامی تغییر رفتار رایدهی شهروندان سیاسی و حتی غیرسیاسی از انفعال به سوی مشارکت و معنادار شدن «حق رای» در فرآیند تعیین سرنوشت قابل مشاهده است.
5- انتخابات ۷ اسفند در ایران ممیزات ارتباطی و تبلیغاتی فراوان دارد که هرکدام در جای خود نیاز به پژوهشهای جدید دارند. آنچه به وضوح در زمرة بدیهیات این انتخابات درآمد، همین مسأله بود که تلگرام بهطور خاص و فضای مجازی به طور عام بار مهمی از تبلیغات انتخاباتی را به دوش گرفتند و بخش بزرگی از کنشگری در عرصه انتخابات را در این میدان رسانهای پیش بردند.
این رخداد اگرچه به لحاظ رسانهای نوپدید نبوده، اما به لحاظ اجتماعی نوپدید است. تلگرام در خلق ارتباطات سیاسی «بیمکان» و «بیزمان» بسیار تأثیرگذار بوده و شبکهای از همة رسانههای دیگر را به دنبال خود کشانید. جامعه ایرانی رندانه به دنبال پیشبرد خواستههای نوخود با نگاه اصلاحطلبانه است و برای این کار مدام در حال خلق حوزههایی نو برای گفتوگو پیرامون بهبود سرنوشت خویش است. عرصه انتخابات هفتم اسفند نیز از این خلق مدام جامعه برکنار نماند. تلگرام و شبکه ظرف بود و خواست و آرمان و تلاش مردم مضمون.
* مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه
منبع: مهرنامه